|
احادیث نبوی از رسول اکرم (ص)
مهدی از فرزندان من است. او را غیبتی است که بر اساس آن برای مردم سرگردانی خواهد بود؛ در این سرگردانی گمراه میشوند. آنگاه ذخیره انبیاء حضرت مهدی عج الله فرجه الشریف ظهور کرده تا زمین را از عدل و داد پر کند؛ آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد. |
- قال رسول الله (ص): المهدی من ولدی، اسمه اسمی و کنیته کنیتی، أشبه الناس بی خلقاً و خلقاً، تکون له غیبه و حیره تضل فیه الامم، ثم یقبل کالشهاب الثاقب و یملاها عدلا و قسطا کما ملثت ظلما و جوراً. (بحارالانوار/ ج 51، ص 17، ح 13، به نقل از کمال الدین.)
- قال رسول الله (ص): المهدی رجل من ولدی وجهه کالکوکب الدری. (بحارالانوار/ ج 51/ ص 80/ ح الثامن، به نقل از کشف الغمه) پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مهدی مردی از فرزندان من است که رویش چون ستاره تابان می باشد.
- قال رسول الله (ص): المهدی رجل من ولدی، لونه لون عربی و جسمه جسم اسرائیلی. علی خده الایمن خال... (بحارالانوار/ ج 51/ ص 80/ ح التاسع، به نقل از کشف الغمه) پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ پوست او، رنگ نژاد عرب و اندامش چون اندام فرزندان حضرت یعقوب (ع) (قوی و پی و بلند قامت) است و خالی بر گونه راست او می باشد.
-عن ام سلمه، قالت: سمعت رسول الله (ص) یقول: المهدی من عترتی من ولد فاطمه. (بحارالانوار، ج 51، ص 75، ح 30، به نقل از غیبت شیخ طوسی) - ام سلمه (همسر گرامی پیامبر) گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
- قال رسول الله (ص): ابشرکم بالمهدی یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و زلازل، فیملا الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا ...... (بحارالانوار، ج 51، ص 81، ح الثامن عشر، به نقلاز کشف الغمه)) - پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مژده باد شما را به ظهور مهدی که وقتی اوضاع جهان متزلزل می شود و مردم با یکدیگر به اختلاف می پردازند، قیام می کند و زمین را پر از عدل و داد می نماید، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است.
| |
|
|
« قائم این امت نهمین فرزند من است، اوست صاحب غیبت و همان کسی که میراثش را - درحالی که زنده میباشد - تقسیم میکنند. » حضرت حسین بن علی (ع)
| ||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم " اللهم کن لولیک الحجـة بن الحسـن صلواتک علیه و علی آبائـه فی هذه السـاعه و فـی کل ساعة ولیاً و حافظاً وقائداً وناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه |
محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در 1? شعبان سال 2?? هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است. تولد امام زمان (عج) پنهان نگاهداشته شد و امام حسن عسکری (ع) خبر آن را تنها به عده ای از شیعیان داده بود. حضرت در سال 260 هـ ق پس از وفات پدر به امامت رسید. امامت ایشان بنا به حدیثهای بسیاری بود که از پیامبر (ص) و امامان پیشین روایت شده بود. امام زمان (عج) پس از آنکه بر جنازه پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد. سبب پنهان شدن آن حضرت این بود که خلیفه های عباسی تصمیم به کشتن او داشتند. بنا به اخبار و روایات شیعه غیبت آن حضرت دو بار صورت گرفته است. دوران غیبت نخست را که تا سال 329 هـ ق ادامه داشت دوران غیبت صغرا یا دوره نیابت خاصه می نامند. در این سالها امام به وسیله چهار نفر از نمایندگان خاص خود با شیعیان ارتباط داشت. این چهار تن که آنان را نواب اربعه (نایبان چهارگانه) می خوانند عبارتند از: 1- عثمان بن سعید بن عمری، از یاران امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) او به دستور امام حسن عسکری تا پایان عمر نایب امام زمان (عج) بود. 2- ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید، از شاگردان یاران امام حسن عسکری که پس از مرگ از پدرش، عثمان بن سعید بن عمری، نیابت امام زمان (عج) را به عهده گرفت، او در سال ??? یا ??5 هـ ق در بغداد درگذشت. ?- حسین بن روح نوبختی که دستیار محمدبن عثمان بن سعید بود و پس از مرگ وی نیابت امام را به عهده گرفت و در سال ??6 در بغداد درگذشت. 4- علی بن محمد سُمری که بنا به وصیت حسین بن روح نوبختی نایب امام شد و در حدود دو سال رابط امام و شیعیان بود. او در نیمه شعبان ?2? در بغداد درگذشت. ـ با مرگ علی بن محمد سمری دوره غیبت صغرا یا نیابت خاصه پایان یافت و دومین دوره غیبت آن حضرت، یعنی دوران غیبت کبری، آغاز شد. این دوره تا ظهور امام زمان ادامه خواهد یافت. آخرین نامه و دستوری که سمری از امام زمان دریافت نمود به مضمون ذیل نقل شده است: ـ «بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن محمد سمری خدا اجر برادران ترا در مصیبت تو بزرگ گرداند. تو بعد از شش روز خواهی مرد. پس خود را آماده کن و به احدی برای جانشینی خود وصیت نکن. زیرا غیبت تامه آغاز می شود و دیگر ظهوری نخواهد بود مگر به اذن خدای تعالی و آن بعد از طول زمان و قساوت قلبها و پر شدن زمین از جور خواهد بود. زود باشد که در بین شیعیان کسانی بیایند که ادعای مشاهده کنند، هر کس مدعی مشاهده من قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی بشود کذاب و مفتری است. و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.» ـ دوره غیبت کبری را دوران نیابت عامه نیز می نامند. نیابت عامه به این معنی است که در این دوره راهنمایی شیعیان به عهده فقهایی عالم از شیعیان است، که دارای شرایط تعیین شده برای راهنمایی هستند. در این دوره کسی مستقیماً از طرف امام زمان (عج) برای نیابت تعیین نمی شود. ـ سبب واقعی پنهان شدن امام زمان (عج) از چشم مردمان در حدیثها بیان نشده است. حتی گروهی گفته اند علت غیبت بعد از ظهور امام زمان (عج) آشکار خواهد شد. اما از دلائل مهم غیبت، حفظ وجود امام از گزند دشمنان به فرمان خدا برای مصلحت اسلام و مسلمانان است. گذشته از این، غیبت امام زمان (عج) فقط از نظر ظاهری است و از نظر معنوی رابطه او با مردم قطع نشده است. در حدیثی از پیامبر (ص) درباره دوره غیبت امام زمان (عج) نقل شده، آمده است که ایشان مانند خورشید پنهان شده در پس ابر است که دیده نمی شود، اما انوارش به زمین می رسد وبه آن سود می رساند، همه مسلمانان، به دلیل حدیث هایی که از پیامبر (ص) روایت شده است، معتقدند که مهدی (عج) روزی ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت. امام تنها شیعیان هستند که به امامت او در دوران غیبت نیز معتقدند..... ـ در دوران غیب کبری افراد بسیاری ادعای مهدویت کرده اند از جمله غلام احمد قادیانی، موسس فرقه قادیانی هند در ?2?5 هـ ق، سید علی محمد شیرازی معروف به سید باب، موسس فرقه بابیان در ایران، که به سال 1266 هـ ق در تبریز کشته شد و محمد احمد معروف به مهدی سودانی که در ???2 هـ ق (?88? م) در سودان بر ضد استعمارگران انگلیسی قیام کرد.....
ـ فرهنگنامه کودکان و نوجوانان/ جلد سوم/ ص 269/ چاپ اول سال 1367 ـ دائره المعارف تشیع/ جلد دوم/ ص 374/ چاپ دوم سال 1372
| |
|
بغض گلو بشکستو حنجره به نامش تر شد ..
حنجره ....
گفتی حنجره ؟
ای وای ای ....
عطش ...آب...حنجره ... سه شعبه ..سیراب
از ذکر نام تو
حنجره خسته هو سینه چاک چاک
افسوس افسوس
که ناله خشکید در گلو
ای امیر دل ها نفسی ده
تا بگویم که در کربلا چه گذشت ؟
بگویم که در این دیار خشک بی معرفتی
یار زمان ما در کدامین منزل گاه بنشست
با ز از ناله بگویم
از نای خسته دل بگویم
نفس هایم خسته تاب ندارد ....
نفسی ده ...
درک مصیبت سنگین است
گفتن ذکر مصیبت سنگین است
گفتن در دلهای غریبی سنگین است
شنیدن روضه سنگین است
خیمه ها برپا
همه دل ها سیراب ...
همه اشک ها جاری
گونه ها خیس
ولی ولی ولی ...
ماتم در دل دارم
نفسی ده ای امیر دل ها تا بگویم
بگویم که چه در دل دارم ....
می خواهم ببینم در کجایی این زمان ایستاده ام از بالا ببینم که لغزش ها چه طور ویرانگراست
می خواهم بروم از این دنیای سرد بی معرفتی
از لحظه های بی کسی ، غربت زدگی ...
به دور دست ها دلم را روانه کنم حسرت را جایی دگر ببینم و احساسش کنم ...
ببینم که گوشه ی یک خرابه چه طور می شود خدا را پیدا کرد !؟!
بروم خود را گم کنم ...شاید بتوانم رنگی از خدا پیدا کنم !
بروم هق هق ناله هایم را جایی دگر از این فضا خالی کنم...
تا از چشمان نیرنگ زده و افکار پلید و شیطانی و زبانهای برنده در امان گردم ....
بروم قدم بر جای بگزارم تا خاری روی زمینش نباشد ...
بروم از جایی آب بنوشم که هیچ کس تشنه نباشد ...
بروم جایی ، که تازیانه بر تن نزنند ... سیلی به صورت نزنند ...خیمه آتش نزنند...
سر به کجا بزارم به کدامین بلندی بگریزم ...
از بالای بلندی به کدامین منظره نگاره گر باشم ...
چه طور نگاه کنم ؟
اشک هایم را بهانه چه کنم ...
به حال زار خود ؟
یا به احساس درک مظلومیت ؟؟؟
در این حال کدام جان گداز ترشد؟؟؟
این بار بهانه شد برحال خراب زارم ...
گریبان پاره کردن ...
قصد پرواز داشتن ...
ولی ...
با کدامین بال ؟؟؟
به گمانم !
خود قصد شکستن بال هایم رانداشتم !!!
به یادم ، زمانی در اوج آسمانها بودم!...
بال هایم را شکستن!
از درد شکستگی ...انتظار را بهانه کرده بودم ....
تا لحظه پرواز تباه گردد ...
ثانیه ها در گذرند ...
درنگی می کنم برای پریدن ...
با بال هایی شکسته ...
عیبی نیستی !!!
رسم پریدن با بال های شکسته را آموخته ام ... (مسافر زمان )
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :7930